فهرست مطالب
Toggleواکنشهای اطرافیان
درحالیکه واکنشهای شخص غمگین نسبت به از دست دادگی ها عادی و طبیعی است، واکنش اطرافیان در مقابله با آن شخص اغلب ریشه در ناآگاهی و ترس دارد. افراد غمگین به دنبال راه و روشی برای داشتن آرامش و کمکگرفتن از دیگران هستند.
در عوض، واکنشهای اطرافیان را اغلب میتوان برایناساس خلاصه کرد:
- آنها نمیدانند چه بگویند
- آنها از احساسات ما میترسند
- آنها فکر میکنند و توصیههایی میکنند که بهسختی میتوان آنها را دنبال کرد
- آنها به حرف ما گوش نمیدهند
- سعی میکنند موضوع را عوض کنند
- آنها نمیخواهند در مورد مرگ صحبت کنند
بهطورکلی، ترس از نشاندادن احساسات عادی ناشی از ضربههای عاطفی باعث میشود وانمود کنیم حالمان خوب است درحالیکه واقعاً اینطور نیستیم. افراد غمگین برای اینکه کاملاً تنها نباشد، شروع بهظاهر سازی میکند و میگویند که همه چیز خوب است، اگرچه ممکن است واقعاً اینطور نباشد. اطرافیان بهصورت ناآگاهانه شخص غمگین را تشویق میکنند که طوری رفتار کنند که گویی اندوهشان بهبودیافته است. این دقیقاً همان زمانی اتفاق میافتد که افراد غمگین میخواهند و نیاز به شنیدهشدن دارند.
چیزهایی که در مورد غم اشتباه یاد گرفتهایم
احساس غم هنگام تجربهٔ یک فقدان طبیعی و عادی است. اما بیشتر ما دانش کافی دربارهٔ چگونگی پردازش غم نداریم. در عوض، انواع باورها و ترسها دربارهٔ غم در جامعهٔ ما رایج هستند. فقدان دانش و انزوا دو دلیل اصلی هستند که باعث میشوند غم بهبود نیافته باقی بماند. یک مثال از این موضوع این است که غم اغلب با افسردگی اشتباه گرفته میشود. در این موارد، دارودرمانی معمولاً فقط تسکینی موقتی ایجاد میکند.
باورهای نادرست مربوط به غم
بسیاری از باورهای جامعه دربارهٔ نحوهٔ مواجهه با فقدانها را میتوان در شش باور خلاصه کرد. اینها آنقدر رایج هستند که بیشتر ما آنها را میشناسیم:
- ناراحت نباش
- قوی باش (برای خاطر دیگران)
- در تنهایی سوگواری کن
- زمان مرهم تمام زخمهاست
- برای چیزی که از دست رفته جایگزین انتخاب کن
- خودت را مشغول نگه دار
“زمان همه زخمها را التیام میدهد” مثالی از افسانهای است که ما را باور میدهد که فقط با گذر زمان حالمان بهتر خواهد شد. ما افرادی را میشناسیم که ۲۰-۳۰ سال یا بیشتر صبر کردند بدون اینکه حالشان بهتر شود. برعکس، دردشان عمیقتر شد.
میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0